۱۳۸۹ اردیبهشت ۲۷, دوشنبه

نی نی 1 روزه

امروز از صبح حواسم بود یه روز فوق العاده بسازم واسه خودم. در این راستا کلی برنامه چیدم.سحر خیزی و صبحونه کامل خوردم، برنامه های زبان خوندن با بازی با بردیا (طفل 3 ساله همسایه) جایگزین شد، واسه خودم کیک پختم و یه بشقاب پر از مخلوط میوه هایی که دوست داشتم و یه لیوان شربت خنک.
امروز یادم اومد که هیچ تولدی رو به یاد ندارم برام جشن گرفته باشن بجز یه سالی تو کودکستان که شواهد نشون میده گویا تولدم بوده!(مامانم یکی از مربی های همون کودکستان بود)
.....
از هر چی میخوام بگم باز این سوال میپیچه تو ذهنم: پس چرا این سازمان سنجش لعنتی رتبه ها رو نمیزنه!!! آدم رو لنگ در هوا نگه داشته نه شادی و تفریح به دلم میشینه نه تمرکز دارم کار مفیدی انجام بدم
خلاصه که اونایی که تو فحش استادن یه چندتا از اون فحش های جانانه به نیابت از من نثار سازمان سنجش کنن...

هیچ نظری موجود نیست: